نـــــــــی نما

رویای روز های کودکی ام کشف درمان امراض بود ! تا اینکه به خودم آمدم و دوربین در دستم دیدم .... با دوربین در دست هنوز به فکر درمان بودم که دوباره روزگار قرعه عکاسی به نامم زد . این بار رادیولوژیست شدم !

دل نوشتام

دروازه بندگی ام را به توپ بسته ،

شیطان

تو بیا و دفاع آخرم شو ...

غروب دوازدهم رمضان المبارک  *  حاء . الف

سفارش شهدا

شهید والا مقام حمید رضا محمدی

خود را آماده جنگ های آینده کنید ، زیرا که اسلام همیشه با کفر در جنگ است .

کتابخونه

یادداشت های روزانه سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق

کتابی که حضرت امام خامنه ای مد ظله العالی تاکید بر ترجمه آن به زبان های عربی و انگلیسی داشتند . خواندن این کتاب خالی از لطف نیست ...

پربیننده ترین مطالب
پیوندها

بو بکش

نه بوی بهار است

نه بوی کباب !

نه حتی بوی تدبیر

و امید !!

این روز ها

هر چه بو میکشم

بوی سوختن است

سوختن مو !!!

  • حاء . الف

نه بلدم نه کار منه روضه بخونم ...

اما

فقط دو کلام :

سایه اش افتاد روی سرت ، 

خورشید من ، 

خسوف کردی !!! 

از امام عسکری سوال کردند : لِمَ سُمّیَت فاطمه ، الزهرا ؟ فرمودند : کانَ وَجهُها یَظهَرُ  لِاَمیرالمومنین ....

یعنی :     فاطمه ، خورشید علی بود ....

همه میدونن خورشید یعنی چی !! . خسوف رو هم خیلیا میدونن . خسوف یعنی خورشید گرفتگی !! خسوف خورشید علی یعنی ....

  • حاء . الف

طرح نوشت : پنجمین سالگرد پروازت مبارک حاج علی آقا . اسمت که میاد ، یاد سال های بچگیم میفتم . یاد اون روزایی که خونمون نزدیک مغازت بود . همون مغازه اسباب بازی فروشی . یادته علی آقا ؟؟ هر شب که میخاستیم بریم خونه ، از در مغازت که رد میشدم ، میومدی پیشم ، بغلم میکردی . یادته چه قدر باهام شوخی میکردی ؟ یادته چی صدات میزدم ؟ یادش بخیر ... گوشه گوشه بچگیم هستی علی آقا ... همه اسباب بازی هام ، همش یادگاری توئه رفیق ... یادته اون روز که مریض بودم مامانم میخاست ببردم دکتر ، هر کاری کرد نمیرفتم . یادته آورد منو پیش شما ؟؟ یادته چی بهم گفتی ؟؟ یادته چی بهم دادی ؟؟ من همشو یادمه علی آقا . همه یادگاریاتم دارم ... اما تو رفتی ... رفتی و در مغازت بسته شد ... رفتی و مغازت شد همه چیز فروشی !! معمولن تو خیلی کشورا همچین جاهایی رو موزه میکنن اما ... بگذریم . علی آقا یادم نمیره شب شهادتتو ... ساعت 8 شب غسالخانه پایین شهر ... منتظر بودم بیایی .. رسیدی . تا اومدی دویدم سمتت . یادته چی شد ؟ حرفای منو گریه خیلی ها رو یادته ؟ بیرونم کردن گفتن برو بچه !! اینجا برا تو خوب نیس ! اما من که ولت نمیکردم ! یادته همش اسمتو صدا میکردم ؟ یادش بخیر . یواشکی دوباره برگشتم پیشت ... یادم نمیره  برا مراسمای تو از مدرسه در رفتم تا بتونم بیام ... یادش بخیر علی آقا ... رفیق ، گذاشتی رفتی و ما رو تنها گذاشتی ؟ علی آقا میشه به یاد قدیما دستمو بگیری و کمکم کنی ؟ میشه کمکم کنی تو این امتحانای خدا رفوزه نشم ؟؟؟

حال نوشت : خدایا به هیچ خونه ای مریض نده ... اگه دادی ، مادر مریض نده !!

  • حاء . الف

از این جا هم میتونین دانلود کنین

یه کلیپ صوتی از  حجت الاسلام دکتر سید محمود نبویان ، نماینده مردم تهران در مجلس پیدا کردم . طولانیه . اما به گوش کردنش میارزه ...

متن اصلی توافق نامه ژنو رو با همه ریزه کاری هاش شرح میده . نه اون متنی که جنابان مسئول با سانسور منتشر کردند !!! 

خواهش می کنم . عاجزانه خواهش میکنم گوش بدین و این کلیپ رو همه جا پخش کنین . ببینین چه خبره !! ببینین حضرت آقا چه جملات محرمانه ای در جمع های خصوصی فرمودند ... گوش کنین ببینین چی دادیم تو این توافق نامه ...

فقط اینو بگم . حضرت آقا در جمع های خصوصی فرمودن : همه برنامه هسته ای ما رو از بین بردند ...

سربازان ولایت اطلاع رسانی کنید ...

هر چند که شاید سرنوشتی شبیه حسین قدیانی ها پیدا کنیم ... اما میارزه .. گوش کنید ...

  • حاء . الف

بنده خدایی پرسید اگر جناب پسته (!!) خوب نیست پس چرا در راس نظام است ؟

گفتم حکایت ایشون این حکایته :

غریبی وارد قریه ای شد و برای نماز به مسجد رفت.
امام جماعت را دید یک دست و یک پا و یک گوشش بریده بود و یک چشمش از کاسه درآمده
از ریش سپیدی، علت پرسید.
پیرمرد گفت :
راه خطا رفت، به حکم شرع پایش را قطع کردیم.
دزدی کرد، دستش را بریدیم.
گوش به خطا سپرد ، گوشش را کندیم،
و چشم به نامحرم دوخت، چشمش از کاسه درآوردیم.
مرد طعنه زد :
با این همه فضیلت، چطور امام جماعتش کردید؟
پیرمرد گفت:
آخر، اگر جلوی چشممان نبود، وقت نماز کفش هامان را می دزدید!!!

اللهم اهدنا الصراط المستقیم !!

  • حاء . الف

طرح نوشت : شاید از آخرین طرحی که زدم ،خیلی زمان گذشته باشه ولی تو این مدت نه دل و دماغ کار داشتم و نه حرفی برای گفتن .

اما یک اتفاق ، حاج عباس را گذاشت گوشه دلم . مرا بیشتر از همیشه عاشق جزیره مجنون کرد ....

 این طرح تقدیم به یه نفر که یه شبی دم اذون مغرب ، با سکوتش پیش حاج عباس ، برام روضه خوند و بارون بود که می بارید ...  یادش بخیر . از اون شب زمان زیادی نگذشته اما .... بگذریم ....

تقدیم به حاج احمد . تقدیم به دادا رضای عزیز که شاگردی میکنیم خدمت هر دو عزیز . تقدیم به همون کسی که همیشه تو جلسات هفتگی موقع یاد شهدا ، میگه به یاد شهید عباس متولی .... تقدیم به همه بر و بچه های عزیز یاد یاران ....     

حرف دل : به یاد سقاخانه و یاد صحن اسماعیل طلایت شب ها تا صبح رویا میبینم .... پناهم بده .

  • حاء . الف

میگن کبکه سرشو زیر برف کرده بود ، فک میکرد کسی نمیبیندش ! یکی از اون طرف رد میشد ، بهش گفت : من که ندیدمت ، ولی این جور قاییم شدن به درد خودت میخوره !

حالا داستان بعضی از دوستان ( مرددم از استفاده این واژه ! ) هم همین شده .

یه تذکر میدم ایشالله همه متوجه بشن . دوستان عزیز !!

سرویس بیان یه خوبی داره که آی پی فرد نظر دهنده را میزاره . پس اگه با هزار تا اسم و یک آی پی نظر گذاشتین و به این هوا که وقتی سر در برفه ، کسی نمیفهمه ، یه مقداری براتون متاسفم !  به قول یه بنده خدایی ، اون خرمایی که شما میخاین بخورین ، ما با هستش بازی کردیم ! بله !!

یا علی !

  • حاء . الف

این قدر از عالم و آدم دلگیرم

که

همه حرف هایم

در دلم گیر کردند !!

  • حاء . الف

آن کس که تو را شناخت جان را چه کند

فرزند و عیال و خانمان را چه کند

دیوانه کنی ، هر دو جهانش بخشی

دیوانه تو هر دو جهان را چه کند

بازار تحریم ها که داغ است ، تو هم مرا تحریم کن ، محسن دلم !

  • حاء . الف

رفتیم تا همه راحت شوند ....

در این شهر ، یک حاء . الف زیادی است .

گورش را گم کرد ...

خدانگهدار .

حاج محسن این تو و این سیل مشتاقان .

من که مدعی عشقم و فقط حرف عاشقیم برای ریا بود ، رفتم .

رفیق ، گذشت آن زمان ها ...

حالا یک شهر برای هر کاری ، می گویند محسن حاج رضایی ...

محسن حاج رضایی یاد حاء . الف بخیر ....

یادش بخیر همان زمانی که عاشق بود .

حالا ریاکار شده ....

تو ببخش حاء . الف را .

رفت .

بیست و سوم بهمن یادت را همه گرامی میدارند . مسجد القائم می شود لبریز از عاشقان تو . اما من میشوم همان ریا کار و مدعی !!

حلالم کن .

یاعلی .

  • حاء . الف