اطلاع رسانی

با تشکر از وبلاگ هیئت یاد یاران شهرستان محلات ، این وبلاگ اقدام به انتشار مطلبی تحت عنوان جریان شناسی یک انحراف در طی سه پرده کرده است . به رهروان ولایت توصیه می گردد این سه مطلب را با دقت فراوان مطالعه فرمایند . باشد که قدمی در راه روشن سازی جریان انحراف برداشته شود .  و من الله التوفیق . حاء . الف .

ارجاع به وبلاگ هیئت یاد یاران شهرستان محلات .

اوس جلیل ( قسمت اول )

حوالی میدون خراسون ، رو به روی بوستان کوثر . چشماتو بدوز به شیشه مغازه ها . بقالی ... کفاشی ... خشک شویی ... موتور سازی ... خودشه !

فروشگاه جلیل . تعویض روغن موتور و لوازم یدکی .

یه مرد حدودا 50 ساله .

قد کوتاه .

موهای کم پشت و محاسن سفید .

بهش میگن اوس جلیل ؛ اوس جلیل موتور ساز .

باهاش هم  کلام که بشی میفهمی نمیتونه صحبت کنه . فقط چند تا کلمه اونم به سختی . مثلا فقط میتونه بگه : سلام ، آره ، نه ، یاعلی ...

مشغول کار که میشه میبینی دست راستش از کار افتاده . از بس از دست چپ استفاده کرده ، دست چپش بزگتر شده !

گاهی اوقات یه پیر مرد در مغازش میبینی که روی ویلچر نشسته . پیر مردی که فقط یک پا داره . از پیر مرد که در مورد اوس جلیل سوال کنی میگه

پسرمه . از موتور سوارای قدیمه . گرم صحبت که میشه میگه ، اوایل جنگ بود . آقا مصطفی چمران ، یه تعداد موتور سوار نیاز داشت . جلیل و چند تا از رفقاش رفتن . عملیات چریکی میکرد پیش آقا مصطفی . زمانی که جبهه بود ، 45 تا تانک زد . تو عملیات آزاد سازی سوسنگرد ، نیرو ها رو با موتور جابجا میکرد . چند بارم آقا رو با موتور برا شناسایی برده بود خط . وقتی ازش بپرسی آقا کیه ؟ میگه آ سید علی خامنه ای . میگفت : جلیل تا وقتی مجروح نشده بود برنگشت از جبهه . اینا رو که حاج قاسم نقاد تعریف میکرد ، اوس جلیل ، به زور میگفت : نگو آقا ... حاج قاسم میگفت سال 61 بود . تو دهلاویه ترکش خمپاره به سر آقا جلیل میخوره . همه فکر میکنن شهید شده . میبرنش سردخونه اما میبینن پلاستیک روش بخار کرده . از همونجا میبرنش بیمارستان شریعتی تهران . بلافاصله عملش کردن و جمجمه اش الان مصنوعیه . .... ادامه دارد .

میم مثل محسن ...

عکس نوشت : تقدیم مرد قهرمان زندگیم . از بچگی و انشاالله الی یوم الشهاده ...

اما چند کلام حرف دل :

سلام حاج محسن . سلام رفیق . سلام عزیز . دلم هوای یه بار دیگه خنده هاتو کرده . هوای اون شال سفید . هوای اون کلاه بافتنی . هوای عبدالله موحد گفتنت ... هوای دست به آسمون گرفتنت . هوای اون وای مادرم ها ، که میگن کنار اروند ، شب عملیات والفجر 8 میگفتی . هوای دستی که به پهلو داشتی اون شب . هوای حرفا و قول و قرارامون . هوای روز های بارونی و برفی کنارت . هوای اون پایین پات که فقط خودت میدونی چیه . .... هوای اون قسم که دادمت . هوای این جواب که داری میدیم . خلاصه رفیق ، خیلی مخلصتیم .

کاملا با ربط : درد عشقی کشیدم که مپرس ... زهر هجری کشیدم که مپرس ... گشته ام در این جهان و آخر کار ... دلبری برگزیدم که مپرس .

کوچه ای بیتاب ( روضه مادرم ، رمز دارد . اگر عاشقی ، ایمیل بده ، رمز بگیر )

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید

از هول حلیم !!

با نزدیک شدن به پایان ماه صفر و شب اول ربیع الاول و با توجه به تذکر به جای دوستان ، بر آن شدیم تا یک خرافه ای که حتی ، بدعت هم بشود نامش را گذاشت ، را با طرح چند سوال و پاسخ از مقام معظم رهبری و آیت الله فاضل لنکرانی مورد بررسی قرار دهیم .

مزدوجگاه !!

با تدبیر حضرات ،

زین پس ،

جوانان عزیز

نگران مشکل ازدواج نباشید !!

در دانشگاه ها باز است !     

( معذرت میخوام ، دانشگاه نه . مزدوجگاه !!! )

برنامه عزاداری ایام آخر ماه صفر

به مناسبت ایام رحلت جانگداز پیامبر گرامی اسلام

و شهادت غریبانه کریم اهل بیت حضرت امام حسن مجتبی (علیه السلام)

و شهادت مظلومانه ولی نعمتمان حضرت علی ابن موسی الرضا (علیه السلام)

مراسم عزاداری و سخنرانی برگزار می گردد.

زمان : روزهای دوشنبه و سه شنبه و چهار شنبه

مورخ ۹ و ۱۰و ۱۱دیماه ۱۳۹۲

از نماز مغرب و عشاء

مسجد مرحوم آقا میرزاحسین (ره)

کم کم بساط روضه تان جمع می شود     آقا ببخش گریه سیری نکرده ام

منبع : هیئت یاد یاران شهرستان محلات

ا قدر مطلق ا

اصلا بیا قدر مطلقم باش

هر چه خراب کاری دارم

می گذارم وسط

بیا دور و برم باش

پاک می شوم ....