سال پیش بود . همین ایام . تا اون روز این همه غربت را یک جا ندیده بودم ! از در که وارد شوی همان روبرو نگاهت محو میشود در کریم ... گویا زانو ها رمغ سرپا ایستادن را ندارد ... دلت میخواهد بنشینی و زار بزنی . اما نمیشود . یعنی نمیگذاشتند ! خوب که چشم هایت نمک گیر کریم اهل بیت میشد ، تازه دلت میشکست ... که بانو پس تو ؟؟ و این می شد که دست را جلوی دهان میگرفتی که کسی صدایت نشنود ... حالا چشم هایت روضه خوان میشدند ... لب هایت برایت زمزمه میکرد ... یا فاطمه من عقده دل وا نکردم ، گشتم ولی قبر تو را پیدا نکردم ... قدم میزدی و دست بر چشم هایت میگرفتی تا کسی اشکت نبیند ... تا باز خنده بر اشک هایت را نبینی . حالا فرض کن بعد اذان صبح در همان گرگ و میش و تاریکی هوا هم باشی ! آن وقت است که هوا هم برایت روضه خوان میشود ... یا حتی بد تر . ایام فاطمیه باشد و یک تشییع و تدفین غریبانه هم در همین فضا جلوی چشمت اجرا شود . آن وقت است که دیگر جان میدهی . نگاه به ساعت میکنی . هوا روشن شده . زمان زمان رفتن است ... دلت آرام نشده هنوز . اما مجبوری برگردی . راه می افتی به سمت خروج . اما چیزی میبینی که باز عقده دلت باز می شود .یه مربع دو در دو . بغل پنجره ها . کنار همان فن های کولر ! چند تا تکه سنگ و فقط خاک ... اینجاست که دلت میرود بین الحرمین کربلا و دست میگذاری روی سینه . سمت کربلا . دخیلک یا ابوفاضل . و شروع میکنی به درد دل . سراغ یک مادر را از او میگیری . و با خودت میگویی میدانم . تو هم جواب نداری ... اما مجال ایستادنت نمی دهند . باید بروی . از دور سلام میدهی . السلام علیکِ یا فاطمه یا ام البنین و رحمت الله و برکاته . به در میرسی و دوباره نگاهت به کریم می افتد . و دلت دوباره روضه میخواند ... آخر یه روز شیعه برات حرم میسازه ... اما این بار توان ایستادن نداری . با سرعت میروی که اگر بمانی ، خنده های نامردی که با لهجه عربی ، به فارسی می گوید : زیارت حرام . شما مشرک ، جانت را میگیرد ... و سرت را پایین می اندازی تا دوباره نگاهت به گنبد سبز نیفتد . که اگر افتد ، بیچاره ای ... و هنوز که هنوز است میگویم ، داغ بقیع را تا نبینی نمیفهمی .
ایام شهادت حضرت ام البنین سلام الله علیها بر علمدار کربلا و آقا صاحب الزمان تسلیت .
درد دل : مرورگرم را باز کردم . وارد پایگاه عاشقی ات شدم . نوشتم از همه نیازمند تر به یارانه محبتت هستم . بد بخت بد بخت ... و زدم تایید ... و حالا منتظرم پیامکش بیاید ... میترسم . میترسم نوشته باشی تعلق نمیگیرد !!
زمزمه : ای اهل حرم ماه من این بار میاید . علمدار میاید علمدار میاید ...
- ۹۳/۰۱/۲۴
خیلی زیبا بود.به قول خودمونی ها حال کردم
یه مربع هم برای ما درست کن