نـــــــــی نما

رویای روز های کودکی ام کشف درمان امراض بود ! تا اینکه به خودم آمدم و دوربین در دستم دیدم .... با دوربین در دست هنوز به فکر درمان بودم که دوباره روزگار قرعه عکاسی به نامم زد . این بار رادیولوژیست شدم !

دل نوشتام

دروازه بندگی ام را به توپ بسته ،

شیطان

تو بیا و دفاع آخرم شو ...

غروب دوازدهم رمضان المبارک  *  حاء . الف

سفارش شهدا

شهید والا مقام حمید رضا محمدی

خود را آماده جنگ های آینده کنید ، زیرا که اسلام همیشه با کفر در جنگ است .

کتابخونه

یادداشت های روزانه سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق

کتابی که حضرت امام خامنه ای مد ظله العالی تاکید بر ترجمه آن به زبان های عربی و انگلیسی داشتند . خواندن این کتاب خالی از لطف نیست ...

پربیننده ترین مطالب
پیوندها

شنبه, ۹ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۰۰ ب.ظ

سوار بر شتر آمد به کوفه . وارد شهر که شد ، کسی جلود آمد . صدایش زد : 

_ آهای مرد ، این ناقه من است . در جنگ از من دزدیده بودندش . تو دزدی !!!

کار به محکمه و حکم خلیفه رسید ...

خلیفه ماجرا را جویا شد . ۵۰ نفر شهادت بر صدق ادعایش دادند . 

شتر را از شتر سوار گرفتند 

شترسوار هر چه کرد ، ادعایش را کسی باور نکرد . 

محکمه پایان یافت .

پیش خلیفه رفت :

_ ای خلیفه این چه حکمی بود ؟؟  شتر من اصلا ناقه نبود ، جمل بود !!!

این مرد هم ادعای ناقه میکرد !

خلیفه دو برابر پول شتر ، به او داد تا دهانش را ببندد !!!

فرق ناقه و جمل را ندانست و حکم کرد .... این شد که شد معاویه !!! 

  • حاء . الف

نظرات (۲)

سلام علیکم
... جایی همین قضیه خوندم و نوشته بود که اون 50نفر هم فرق شتر نر و ماده را نمی دانستند و  معاویه به آن مرد گفت : من با همین مردمی که فرق ناقه و جمل را نمی دانند به جنگ با علی میروم! و صفین اتفاق افتاد...
با افتخار لینک شدی هم استانی...
یاعلی
  • یافاطمه الزهرا(س)
  • اللهم العن اباسفیان و معاویه ویزید بن معاویه علیهم منک اللعنة ابد الابدین . .
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی