- ۱۵ نظر
- ۲۴ تیر ۹۳ ، ۱۳:۳۶
دروازه بندگی ام را به توپ بسته ،
شیطان
تو بیا و دفاع آخرم شو ...
غروب دوازدهم رمضان المبارک * حاء . الف
شهید والا مقام حمید رضا محمدی
خود را آماده جنگ های آینده کنید ، زیرا که اسلام همیشه با کفر در جنگ است .
یادداشت های روزانه سید ناصر حسینی پور از زندان های مخفی عراق
کتابی که حضرت امام خامنه ای مد ظله العالی تاکید بر ترجمه آن به زبان های عربی و انگلیسی داشتند . خواندن این کتاب خالی از لطف نیست ...
تا آخرین افطار امسال ، چیزی نمانده ، خدا .
میخاهم کار را یکسره کنم
همه نبودم را
به رخ همه بودت بکشم .
تماشایی می شود ،
تقابل
بود و نبود ها ....
حواست هست ؟ بنده ات دارد در آتش میسوزد ... دلت می آید ؟؟؟ چیزی نمانده تا پایان بخشش ها . دست به کار شو ...
یادگاری شب آخر ماه رمضون سنه 1434 هجری قمری . از پشت آیینه جادو .
طرح نوشت : به یاد چاه کوفه که این روز ها از خیلی مسلمان نما ها ، شیعه تر شده بود . چه سنگ صبوری شده بود برای علی ....
درد دل : چه قد دوس دارم بابا صدات کنم ، بابا ... نیومدم درد دل . اما دلم بد جور شکسته ، بد جور . خودت خبر داری ، از همه چیز . از کرده و نکرده دلم . از رفته ها و نرفته ها و خلاصه از همه اتفاقات این روز ها . بابا کمک کن . دلم ....
خط خطی دل : این روز ها این قدر خواسته های دلم را کوبیده ام برای رسیدن به تو ، که امروز دلم تذکر داد ، مراقب باشم تو را نکوبم ...
نمیدونم تا حالا مولودی کنار شهدای گمنام رو تجربه کردین یا نه .... جای همه دوستان خالی . در حد اعلی حال داد ، گفتن ذکر یا حسن ، آن هم همراه شهدا . ( مولودی میلاد امام حسن ..... شب 15 رمضان المبارک سنه 1434 هجری قمری .... شهرستان محلات .... مزار شهدای گمنام .... هیئت یاد یاران
خواست یک ماه عطش را به مردم نشان دهد ...
فقط به خاطر عطش تو .
این شد که روزه را واجب کرد .
آن هم یک ماه ....
و رمضان خلق شد ...
حلول ماه میهمانی خدا ، عسل ترین ماه ها ، رمضان روزه دار ها ، مبارک .
طرح نوشت : پس از مدت ها آوینی گرافیک با وبلاگی جدید و رنگ و آبی جدید ، دست به قلم برد و حاصل این شد . نامش را گذاشتم رهایی . ماهی که زمینه برای رهایی امثال من را فراهم می کنند . میگویند این 30 روز را مهمان تو هستیم . از بزرگترا یاد گرفتم که از ادب به دور است ، با دست خالی به مهمانی بروی . به همین جهت با دست پر آمدم . خیلی پر . هر چه بود و نبود جمع کردم . دستانی پر از گناه . من حسابم خوب نیست . نمیدانم چه کار میخواهی کنی . ضرب ؟ تقسیم ؟ جذر ؟ قدر مطلق ؟ ...... هر کاری خوستی بکن . فقط دامنه پاسخت باید از صفر بیشتر باشد .... همین .
خط خطی دل : تا حالا فکر نمیکردم این قدر غریب باشی ، خدا ! . مهمانی شروع نشده ، عده ای به فکر پایانش هستند !!!! بی معرفتی هم عالمی دارد ....
-------------------------------------------------------------------------------------------------
طرح نوشت : اسم این طرح را هر چه خواستی بگذار .... با هر چه بهتر حال کردی همان را برایش برگزین . شلوغی اش را هم بر شلوغی مصیبت هایش بگذار . خواستم بیشتر هم بنویسم اما گفتم سر خط را که بنویسی در و دیوار دل خودش بقیه را تا انتها میرود . این طرح تقدیم به کودک شیعه بی گناه سوری که همانند علی کوچک ارباب گناهش شیعه بودنش بود و بس .... اما آن کاسه شیر وسط را هم به رسم یتیم نوازی ارباب به دست گرفته ام تا شاید حیدر همچون یتیمان کوفه که امشب کاسه شیر به دست پشت در خانه مولا هستند ، به ما هم نگاهی کند و دست لطفی بر سرمان کشد .
خط خطی دل : بفاطمه را که خوب گریه کردی و گفتی ، تا بگویی بالحسین ، تمام آتشت خاموش می شود ...
--------------------------------------------------------------------------------------------
طرح نوشت : من باب تذکر این طرح رو زدم که تلنگری بر وجود سراپا تقصیر و سیه آلود خودم زده باشم که ای آدم ، حواست باشد . نیزه هم می تواند قرآن بر سرش بگیرد . این شب ها که قرآن را بر سرت میگیری دعا کن که نیزه نباشی .
حال نوشت : خدا به داد حال و هوایم برسد . نمی دانم چرا این روز ها برایم تمام سال شده فاطمیه ... شده مادر مادر شده آتش ، سیلی ، در ، دیوار ، محسن ، یاس کبود .
خط خطی دل : آنکه یک عمر برایش از در و دیوار بارید ، دارد میرود ....